عشق برای تمام عمر
باید عکسبرداری انجام شود مبادا جایی از بدنت اسیب دیده باشد . پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارم و نیاز به عکسبرداری نیست . پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند پیرمرد دلیل عجله اش را چنین بیان کرد: زنم در خانه سالمندان است. هر صبح انجا میروم وصبحانه را با او میخورم نمیخواهم دیر شود! پرستاری به او گفت: به او خبر میدهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متاسفم او الزایمر دارد . چیزی متوجه نمیشود حتی مرا هم نمیشناسد. پرستار با حیرت گفت:وفتی نمیداند که شما چه کسی هستید چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید؟
پیرمرد با صدایی گرفته به ارامی گفت:
اما من که میدانم او چه کسی است...!
+ نوشته شده در چهارشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 13:45 توسط bahare
|