اموخته ام که زندگی دشوار است...اما من از او سخت ترم٬
اموخته ام که با پول میشود خانه خرید ولی اشیانه نه٬رختخواب خرید ولی خواب نه٬ساعت خرید ولی زمان نه٬میتوان مقام خرید ولی احترام نه٬میتوان کتاب خرید ولی دانش نه٬خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره قلب خرید ولی عشق را نه...
اموخنه ام که تنها کسی که مرا در زندگی شاد میکند کسی است که به من میگوید تو مرا شاد کردی.
اموخته ام که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی نه گفت.
اموخته ام که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم.
اموخته ام راه رفتن در کنار پدرم در یک شب زمستانی در کودکی ٬شگفت انگیز ترین چیز در بزرگسالی است.
اموخته ام زندگی مثل دستمال لوله ایست که هرچه به انتهایش نزدیکتر میشویم سریعتر حرکت میکند.
اموخته ام که تنها اتفاق های کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی میکند.
اموخته ام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید پس چه چیز باعث میشود که من بیندیشم میتوانم همه چیز را در یک روز به دست اورم؟
اموخته ام که چشم پوشی از حقایق ان ها را تغییر نمیدهد.
اموخته ام که فرصت ها هیچ گاه از بین نمیرود بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ی ما را تصاحب خواهد کرد.
و اموخته ام که لبخند ارزانترین راهی است که میشود با ان نگاه را وسعت داد.